بهروز مرادی
بحران نافرهیختگی
بهروز مرادی
فضای مجازی پر است از توهین و ناسزا و تمسخر دیگران.
زیر مطالب منتشره در کانالها و گروههای مجازی در قسمت دیدگاهها، برخی بهجای درج دیدگاه، فحش مینویسند، توهین و تخریب میکنند و تهمت میزنند.
حضور بسیاری در فضای مجازی، اساساً مترادف است با تهاجم و تخریب و نثار کلام بیادبانه به صاحبان فکر و کاتبان گفتار.
برخی از نویسندگان صاحب مدرک نیز که شهوت شهرت، محرک طرح خود نازیبای آنهاست، مترصد فرصتی مناسب برای عقدهگشایی و تخریب آن دیگری هستند که او را رقیب خود مییابند.
در این فضای سقوطکرده و تروریزهشده، انسانهای شریف و فرهیخته که وارد چنین میدان بیشکوه و ناپاکی نمیشوند، قربانیان اصلیاند.
در این فضای از سنت گریخته و به مدنیت و مدرنیت نرسیده، چهارچوب حقوقی و حریم شخصی و حرمت انسانی دیگران رعایت نمیشود.
فقر حقوقی و فقر ادب و فقر متمدنبودن به هزار زبان در سخن است.
معترضین خیابانی اعم از دانشجو و بازنشسته، کارگر و معلم، جوان و پیر و زن و مرد با فحش و ناسزا به بانیان وضعِ فلاکتبار موجود اعتراض میکنند و این فحشگوییِ فاشگویانه نه تنها موجبات نگرانی مدرکداران را فراهم نمیآورد، بلکه بسیاری از آنان، چنین رفتاری را مجاز و مشروع دانسته و آن را توجیه و تبرئه میکنند.
در گروههای مجازی متشکل از مدرسین دانشگاه گاه به اندازهی گروههای بیسواد جامعه احتمال مواجهشدن با توهین و فحش و بیادبی وجود دارد.
نوعی تهیشدگی عمومی و بیاخلاقی سراسری و بینزاکتی ملی ایران را فرا گرفته است.
ایران پر است از گریز از ادب و اخلاق و نزاکت.
جوانانی گرفتار جنون فوتبال، شیداگونه و مسخ، اتوبوس حامل فوتبالیستهایی را همچون بتی عبادت میکنند و منش جمعی خود را تباه میسازند، ضمن آنکه آنان با این رفتار، گسست نسلی خود را با میراث فرهنگیِ ملی_دینی این سرزمین به تصویر میکشند.
اینکه بگوییم در این جامعه یکی از سرچشمههای اخلاق که دین است بهخاطر رفتار نادرست متولیان دین آسیبِ بسیار دیده، نمیتواند باعث شود که مسئولیت رعایت اخلاق و نزاکت و ادب و حقوق انسانی و حرمت دیگران از روی دوش افراد جامعه به کلی برداشته شود.
همهگان در تبدیل ایران به جامعهای تهی از ادب و فرهیختگی و اخلاق، مقصر و مسئولیم. ما همه متهم ردیف اول در خلق فاجعه در این جامعهی عقبرفته از نظر فرهنگی و سقوطکرده از نظر سطح تمدن هستیم