نوروز نزد ایرانیان
✍️علی مرادی مراغه ای
♦️نوروز همیشه عزیز بوده اگرچه پس از حمله اعراب مدتی در زمان بنى امیه کمرنگ شد اما بلافاصله در دوره عباسیان به یک عید ملى تبدیل شد چون نفوذ رجال ایرانی در دستگاه عباسی، بسیارى از رسوم و سنن ایرانیان را در بین خلفاى عباسى رواج داد.
به عقیده فن کرمر، از عهد عباسیان نه تنها تشکیلات دینى و دولتى در قالب ایرانى ریخته شد حتى شکل لباس، انواع غذا و سبک موسیقى و امثال آن نیز تحت تأثیر نفوذ ایرانى بود در بغداد، جشنهاى نوروز را به رسمیت شناخته و لباس ایرانى لباس رسمى دربار شد.
♦️ نوروز پس از اسلام نیز باقیماند هرچند، متشرعین افراطی بودند که اقامه جشن نوروز را مخالف دین شمرده و آنرا «رسم گبرگان» می نامیدند اما به مرور، نوروز با اسلام درهم آمیخت.
صفوی ها که با دو شعار تشیع و ناسیونالیسم ایرانی در مقابل امپراطوری عثمانی ظهور کردند یکبار، روز عاشورا با نوروز در یک روز افتاد و شاه صفوی دستور داد آنروز را به عنوان عاشورا عزاداری کنند و فردایش را به عنوان عید نوروز، جشن بگیرند. اما برعکس او، در زمان نادرشاه وقتی در نهم ربیع الاول ۱۱۶۰نوروز با مرگ عمربن الخطاب مقارن گردید، نادرشاه، مراسم جشن نوروزى را موقوف کرده خودش«ملبس به البسه کدر گشته مکدر نشسته بود، آقا فتحعلى نام کلانتر شهر به حضور اقدس آمد بایستاد، آن بیچاره به حمام رفته و حنا به دست مالیده بود. تا چشم شاه به کف خضیب او افتاد فرمود یقین به جهت این عید خضاب کردى؟ و فحش زیادى به سلاطین صفویه بداد و حکم به قتل آقافتحعلى نمود”
♦️اما در کل، نوروز چنان گرامی بود که برخی شاهان، زمانِ تاجگذاری خود را در نوروز برگزار میکردند:
آغامحمدخان پس از سرکوب دشمنانش، در نوروز ۱۲۱۰ه.ق در تهران تاجگذارى کرد.
نوروز در سیاهترین دوره ها نیز عزیز بود.
تاریخ از مردی در سیستان خبر می دهد که در آن هنگامی که عرب سراسر ایران را در زیر شمشیر آرام کرده از قتل عام شهر ها و ویرانی خانه ها و آوارگی سپاهیان می گفت و مردم را می گریاند و سپس، چنگ خویش را بر می گرفت و می گفت :«ابا تیمار، اندکی شادی باید»!
♦️ابن حوقل در خصوص نوروز در اصفهان، مىنویسد:
«کرینه» بازارى دارد که مردم در نوروز به مدت هفت روز در آن گرد مىآیند و به عیش و نوش و تفریح مىپردازند”
پل سیمون نویسد:
«روز عید نوروز هر یک از امرا و رجال هر قدر تهیدست باشند به نسبت دارائى و مقام خویش به نادرشاه عیدى مىدهد”
جاحظ در کتاب التاج گوید:
«روز نوروز هرکس از بزرگان، از اقرباى شاهنشاه یا بیگانگان بایستى به خدمت شاهنشاه آیند و هرکدام به مناسبت شخصیّت خود، هدیهاى به رسم نوروزى تقدیم دارند و در آخر، شاعر، شعر هدیه مىکرده است…»
♦️سرجان ملکم نویسد:
«فتحعلى شاه در عید نوروز سى میلیون تومان از حکام ایالات و ولایات و سایر اعیان پیشکش مىگرفت ولى ناصر الدین شاه به اخذ نصف این مبلغ هم موفق نگردید و در سنوات اخیر این مبلغ بطور محسوسى تقلیل یافته این مى رساند که تحصیلداران مالیات چگونه خون رعایاى بدبخت را مکیده اند که دیگر قادر به پرداخت مداخل نیستند!”
هدایت مىنویسد:
«سلام نوروز در زمان ناصرالدین شاه ابهّتى داشت و روزهاى عید براى مردم تفریحى بود صاحب منصبها جلو تالار صف مىکشیدند یکى از معمّرین محترم مخاطب سلام بود در مدت سلام ۱۱۰ تیر توپ انداخته بعضى شاهزادگان در تالار مرمر، مى ایستادند…سلام تحویل منعقد مىشد عده مدعوین به ۷۰۰ یا ۸۰۰مىرسید، مطابق صورت براى همه طبقات عیدى مقرر بود”
♦️ ساعت تحویل را، منجم باشى اعلام مىکرد بى درنگ شروع به نواختن موزیک و انداختن توپ مىشد خوانسالار، دو مجموعه پر از شاهى سفید و مسکوکات طلا پیش مىآورد، شاه چند دانه برمىداشت عیدى علما را به دست خود داده علما که مىرفتند شاه روى صندلى جلوس مىنمود طبقات انده عیدى مىگرفتند و مرخص مىشدند.
حتی مظفرالدین شاه نیز با وجود بعضا مریضی برصندلى جلوس کرده سینى هاى عیدى را به حضور می آوردند و تمام این ۱۲۰۰نفر دسته به دسته جلو آمده«هریک از دست مبارک کیسه عیدى گرفتند»
♦️پادشاهان ساسانى، سالى دو بار در اعیاد نوروز و مهرگان بارعام میدادند و بزرگان هدایایى تقدیم شاه مىکردند. اغنیا طلا و نقره پیشکش مى بردند شعراء اشعار خود را عرضه میکردند و ندیمان نخستین گیاههاى سال را تقدیم مینمودند. اگر یکى از زنان شاه کنیزى زیبا با زینت و زیور پیشکش مىنمود، پادشاه نیز در عوض پیشکشهاى نوروز و مهرگان هدایاى ذیقیمتى عطا می نمود
البته این عیدی دادن و گرفتن، بعضا شکل مسخره بخود می گرفت مثلا شاه ساده لوح «سلطان حسین هر سال در روز نوروز یکى از امراى عظام را مىفرمود که: ریش وى را به قیمتی بخرد»!
و ظریفی نیز چنین سروده بود:
اینجا فروش ریش که این جمع پر زراند
جاى دگر مبر که به گوزى نمى خرند!