✍️ علی مرادی مراغه ای
قبلا بارها نوشته ام که بر دوستی روس ها اعتمادی نیست، ایران از هیچ کشوری به اندازه روسیه ضربه نخورده، آنها بارها به دوستانشان خیانت کرده اند.
در «نشست وزرای خارجه مجمع همکاری…» که در ۲۹ آذر برگزار شد، دیدید که روسیه(نزدیکترین و استراتژیکی ترین دوست ایران) یکبار دیگر، تمامیت ارضی ما را نشانه گرفت اما حتی سفیرش نیز برای اعتراض احضار نشده!
و ما به اسناد تاریخی متوسل می گردیم تا به نزدیکترین دوست، ثابت کنیم که آن جزایر مال ماست!
هنگامی که میرزاکوچک خان با کمک روس ها«جمهوری شورایی سوسیالیستی ایران» را بوجود آورد هرگز از نیات روس ها خبر نداشت، وقتی روس ها با کودتای خیانت آمیز احسان الله خان کنارش زدند، او فکر می کرد مقامات بالای روسی از این خیانت بی خبرند، پس، نامه هایِ شکایت به سران شوروی نوشت، اما آنها شکوائیه های میرزا را می خواندند و به سادگی او می خندیدند!
پیروزی های اولیه در انزلی، روس ها را مشتبه ساخت که ایران آماده انقلاب سوسیالیستی و پیوستن به اقمار شوروی است!
“ارجونیکیدزه” رئیس دفتر قفقاز نوشت:«… با کمک کوچک خان و کمونیست های ایرانی باید قدرت شوروی را اعلام کرده، شهرهای ایران را یکی پس از دیگری تصرف کنیم»
و “ترویانوسکی” نوشت که :«برای توفیق انقلاب در شرق، شوروی باید اولین کشوری را که تسخیر کند ایران باشد، ایران باید از آن ما باشد»
اما اوضاع بر وفق پندار روس ها نرفت، پس در۱۹۲۱ پیمان دوستی با ایران بستند و پایان دردناک نهضت جنگل و میرزا و احسان الله خان و تصفیه و اعدامش به همراه تمامی رهبران حزب کمونیست ایران بدست استالین…!
بار دیگر آن خنجرِ مخصوص روسی در جریان فرقه دموکرات آذربایجان و مهاباد!
آنزمان که خیانت روس ها به دوستانش آشکار شد سیدجعفر پیشه وری آنان را به میمون هایی تشبیه کرد که در وقت غرق شدن، پا بر روی بچه شان می گذارند و تنها خود را نجات می دهند!.
و پایان دردناک پیشه وری و آوارگی های زنش و تنها پسرش!
تاریخ پر از درسها و عبرتهاست.
در تحریم نفتی مصدق، روس ها در کنار انگلستان قرار گرفتند تا کمر مصدق را بشکنند و شکستند، چون روس ها مصدق را بانی سیاست موازنه منفی در مجلس ۱۴ می دانستند که مانع واگذاری نفت شمال به روس ها شده.
در حساسترین زمان نزدیک به کودتا، خلیل ملکی از روس ها انتقاد کرد که چرا بجای اقدام موثر در شکست قطعی محاصره فروش نفت ایران، به تحریم کمک می کنند؟!
[📚نیروی سوم، مورخه ۲۰ مرداد ۱۳۳۲]
ستون پنجم روس ها در ایران یعنی حزب توده، خلیل ملکی را «مبتلا به صرع دانست که هذیان می گوید و جاسوس آمریکا نامیدنش»!
[📚شهباز، شماره ۵۷۵ ، ۲۲مرداد ۱۳۳۲، ص ۱]
روسها نه تنها نفت ایران را با ۵۰ درصد تخفیف نخریدند بلکه نگذاشتند کشورهای پیرو خود نیز بخرند!
وقتی ایران با تخفیف، ژاپن را موافق خرید نفتش کرد، ناگهان، شوروی با پیشنهاد تخفیف بیشتر به ژاپن، داد وستد نفتی ایران و ژاپن را برهم زد.
[ 📚کارنامه مصدق و حزب توده، شاکری،ج دوم، ص ۸۰]
پس از انقلاب، بزرگترین ضربه به ارتش ایران را روس ها و ستون پنج روس ها یعنی حزب توده زد، نانوشته ترین تاریخی که باید نوشته شود!
روس ها ارتش ایران را آمریکایی می دانستند و چشم دیدنش را نداشتند، پس شگفت انگیز نیست که روزنامه مردم ارگان حزب توده، مشحون از حمله به ارتش و تاکید بر تصفیه آن بوده!
روس ها و حزب توده با کودتای ساختگی نوژه، با یک تیر دو نشان زدند:
از یک طرف اعدام افسران ارتشی و از طرف دیگر، اثبات مودتشان با جمهوری اسلامی به خاطر رساندن خبر کودتا از سوی نورالدین کیانوری و رفع خطر!
وقتی ارتش ایران با این ضربات کوبیده شد آنوقت حمله صدام رسید!
روس ها قبل از حمله، کیانوری را فرستادند تا خبر حمله قریب الوقوع صدام را به مقامات ایرانی برساند، البته کیانوری نگفت خبر را رفقای روسی داده بلکه گفت:
«دوستان ما در حزب شیوعی(حزب کمونیست عراق) در اختیار ما گذاشتند»
روس ها به صدام هر نوع سلاح فروختند اما از فروش سیم خاردار هم به ایران به عنوان اینکه سلاح جنگی است خودداری کردند!
شیطنت مخصوص روسی در مورد جزایر سه گانه ایرانی، نه اولین بوده و نه آخرین خواهد بود. آنها می دانند که ایران در میان کشورهای قدرتمند تنهاست پس هر شیطنتی بکنند باز مقامات ایرانی مجبور خواهند شد که به نامادری خود رو آورند.
سخن “نظامی گنجوی: از فراز هزار سال که روس ها قدرت امروزی را نداشتند و بصورت قبیله ای می زیستند همچنان گویی تازه است:
ز روسى نجوید کسى مردمى